فرشاد اعظمی
هیات مدیره و کادرفنی استقلال تصمیم گرفتند که به خبرنگاران و عکاسان اجازه حضور در تمرین را صادر کنند. این تصمیم ظاهرا در راستای آن بود که اعضای باشگاه بتوانند بعد از مدتی ممنوع المصاحبه بودند، پاسخ انتقادات را بدهند و از خودشان نزد اذهان عمومی به ویژه رسانهها و هواداران استقلال دفاع کنند. اما نقطه عطف این ماجرا حرفهای محمود فکری سرمربی تیم بود. فکری در مصاحبه با خبرنگاران که اتفاقا بیش از سایرین هم صحبت کرده بود، از موضعی لب به سخن گشود که شباهتی با کاپیتان سابق آبیها نداشت. آنقدر فشار و هجمهها علیه او طی چند هفته اخیر زیاد بود که او در بخشهای از این مصاحبه خبری عملا به بغض و عجز رسیده بود. اینکه بگوید هر کسی ادعای استقلالی بودن دارد چه در حاکمیت و چه در خارج از آن صبوری کند و از ما حمایت کند. نشان میداد که محمود فکری بیشتر از هر زمان دیگری احساس تنهایی میکند. انگار نه انگار که او روزی کاپیتان همین تیم بود و همه روی تعصب و توانایی او قسم میخوردند. انگار نه انگار که همین محمود فکری با همین کادرفنی در نساجی مازندران همه بالانشینان لیگ سال گذشته را متوقف کرد و از اتفاق یکی از عوامل رسیدن استقلال به نایب قهرمانی بود. اگر کسی سابقه تاریخی از باشگاه نداشت، تصور میکرد، محمود فکری یک سرمربی ناشناخته و جویای نام است که میخواهد در استقلال دیده شود و رشد کند.
واقعیت این است که ضعف در نحوه درست پوشش اخبار خواه از روی نادانی یا خواه از روی بغض باعث شده که هواداران و اذهان عمومی از وضعیت فوتبال ایران و شرایط باشگاهها اطلاعات درستی نداشته باشند. امروز خیلی از شهروندان به راحتی با یک جستجوی ساده میتوانند آخرین تحولات یک باشگاه را در آن سر دنیا مطلع شوند. همه چیز شفاف و روشن ، مستند و جزیی قابل مشاهده و بررسی است. شما مشخصا در موضوعی مانند عزل هیات مدیره باشگاه بارسلونا میتوانستید در لحظه از تعداد آرای شهروندان بارسلون برای عزل یا ابقای هیات مدیره بلوگرانا آگاه باشید ولی در ایران چنین چیزی ممکن نیست.
کمتر کسی در جریان جزییات دقیق وضعیت قرارداد بازیکنان ، تامین امکانات و تجهیزات تیم و جزییات و شرایط رسیدگی به پروندههای مختلف فوتبال در کشور قرار دارد. مشابه این اتفاق دقیقا سال پیش برای فرهاد مجیدی نیز رخ داد. مجیدی سرمربی استقلال بود ولی در همین زمان مدیرعامل وقت باشگاه رفته بود تا در آستانه فینال جام حذفی با آندرهآ استراماچونی برای هدایت تیم در فصل بعدی مذاکره کند. مجیدی به این موضوع اعتراض داشت و حتی تهدید کرد که در صورت ادامه این روند استعفا خواهد داد ولی سکوت رسانهها و عدم شفافسازی از سوی باشگاه باعث شد تا فرهاد مجیدی مقابل هواداران قرار بگیرد، فضای روانی باشگاه به هم ریخته شود و نهایتا قهرمانی جام حذفی از دست برود و فرهاد مجیدی استعفا دهد و بعد از چندین و چند هفته مشخص شود که فرهاد مجیدی در این ماجرا محق بوده ولی دیگر دیر شده بود و کار از کار گذشته بود.
حالا دقیقا همین شرایط برای محمود فکری در حال تکرار است. هیچ شفاف سازی و روشنگری درباره وضعیت بازیکنان و کادرفنی رخ نمیدهد. استقلال فقط ظرف ۲ ماه گذشته با طوفانی از حواشی رو به رو بوده است. ابتدا سیروس دین محمدی از حضور در کادرفنی باشگاه استعفا داد که هنوز دلیل اصلی این ماجرا مشخص نیست. بازیکنان جدید باشگاه به دلیل تاخیر در پرداخت بدهیهای باشگاه و بسته ماندن پنجره نقل و انتقالاتی نتوانستند در هفته اول برای استقلال بازی کنند و دیرتر به آمادگی و هماهنگی با تیم رسیدند. کمیته انضباطی بعد از حواشی هفته دوم لیگ برتر، سرمربی استقلال را به مبلغ ۱۰ میلیون تومان جریمه کرد و محمود فکری نتوانست در هفته چهارم روی نیمکت استقلال بنشیند.
اشتباهات داوری در طول ۵ هفته ابتدایی، ۳ پنالتی استقلال را سوزاند. تاخیر در بستن تیم برای فصل جدید و دیر اضافه شدن کادرفنی با تعلل هیات مدیره و فرصت کم بازیکنان برای ریکاوری بعد از بازیهای آسیا و آغاز دیرهنگام دوره بدنسازی قبل از فصل باعث شد تا مصدومیتهای سابق بازیکنان تشدید شود. وضعیت نامناسب زمین تمرین هم مزید بر علت شد تا برخی از بازیکنان از جمله شیخ دیاباته هم دچار مصدومیت شود. از طرف دیگر باز شدن پروندههای قدیمی بازیکنان ، باعث شده که حالا حکم محرومیت رشید مظاهری اعلام بشود و شکایت ماشین سازی از بابک مرادی او را در رای اولیه به مدت ۴ ماه محروم کرده است. گفته میشود که به زودی رای پروند استراماچونی هم با جریمه یک میلیون ۳۰۰ هزار یورویی علیه باشگاه صادر خواهد شد، مگر استقلال بتواند رای را تغییر دهد، وگرنه دوباره پنجره نقل و انتقالاتی باشگاه بسته میشود. محمود فکری نیز اخیرا به دنبال شکایت باشگاه نساجی مازندران به پرداخت ۲ میلیارد و ۳۵۰ میلیون تومان محکوم شده است. علاوه بر این هم، در هفته جاری شنیده شد که معاون حقوقی باشگاه هم استعفا داده است.
تمامی این اتفاقات، آن هم فقط ظرف مدت ۲ ماه برای ناکامی هرباشگاهی در هر سطحی کافی است. اما استقلال تا همین جای کار تنها با ۲ امتیاز اختلاف با صدر جدول در رتبه سوم قرار دارد و به قول پرویز مظلومی هنوز فرصتی برای قهرمانی از دست نرفته است. بنابراین دلیل این همه هجمه و انتقاد چیست؟ چرا باید یک سرمربی در همین هفتههای ابتدایی این چنین مورد انتقاد و هجمه قرار بگیرد و از سر ناچار از همه درخواست کمک به باشگاه را داشته باشد؟ آن هم در روزهایی که یک بارندگی ساده ، تمرین تیم را لغو میکند ولی تیم سوگولی وزارت ورزش باید در بهترین شرایط روانی و مالی در کمپ ویژه تیم ملی به تمرین بپردازد و برای آنکه خدایی ناکرده خسته شود، تمام بازیهای این تیم را لغو کنند و به تیمهای دیگر از سوی وزارت ورزش اعلام شود که یا بازی با پیروزی لغو میشود و یا حق میزبانی خودتان را باید واگذار کرده و در آزادی بازی کنید؟
ما هواداران باید امروز آگاهانه تصمیم گیری کنیم. قطعا هیچ کسی دوست ندارد که شکست و حتی مساوی تیم مورد علاقه خودش را ببیند و فقط با امید به برد ، مسابقات را دنبال میکند. ولی فراموش نکنید که این حملات و هجمه شاید در ظاهر و شعار از سر دلسوزی باشد ولی در واقعیت ادامه همان جریانی است که در ۸ سال گذشته باعث زمین زدن تیم شد و دست پرافتخارترین تیم ایران را از جامها کوتاه کرد.