به گزارش دبل استار، هر فصل که تمام می شود منتظرمی مانیم تا روز قرعه کشی لیگ فرا برسد و ببینیم قرار است تیم محبوب مان هفته چندم و در چه تاریخی به شهرمان سفرکند تا ما خودمان را برای آنروز آماده کنیم و برنامه مان را جمع و جور کنیم تا بتوانیم از نزدیک نظاره گر آن بازی و جهت حمایت از آن ها در ورزشگاه حضور داشته باشیم.
*رفتن به فرودگاه و معطلی تا رسیدن کاروان
از قضا که وقفه های لیگ طولانی می شد و هر روز انتظارمان طولانی ترسرانجام تاریخ بازی استقلال و فولاد مشخص شد، روز ۱۸ آذر و ما هم سفرمان به شهرستان را لغو کردیم و روز جمعه از ساعت دو و نیم بعد از ظهر همراه بچه ها به فرودگاه رفتیم و بعد از دو ساعت معطلی و سر درگمی تازه فهمیدیم پرواز تیم به تآخیر افتاد ،رفته رفته بر تعداد عاشقان آبی اضافه می شد و لیدرهای استقلال اهواز هم آمدند، ماشینی که پرچم و شال آبی همراه داشت هم اومد و عاشقان تیم شروع به خریدن شال و پرچم کردند و با گذاشتن آهنگ استقلال قهرمان با تشویق هایشان جو زیبایی را جلوی فرودگاه درست کردند اما سه نفراز کادر نظامی که طرفدار پرسپولیس بودند و بخاطر حذف تیم شان عقده داشتند از هر طریقی می خواستند همه را متفرق کنند ،اما رفتار هواداران آنقد زیبا بود که فرمانده شان به آن ها گوشزد کرد و نشستند داخل ماشین و با دست کری می خواندند.
*رسیدن اتوبوس جهت هدایت تیم به سمت هتل پارس
بالاخره تیم به اهواز رسید و حالا بیشتر از دفعات قبل جمعیت آمده بود و به تشویق می پرداخت، بازیکنان و اعضای تیم ساعت ۱۷:۴۵ سوار اتوبوس شدند، تا به سمت هتل پارس که محل اسکانشان است حرکت کنند، ما هم با ماشین خودمان دنبالشان کردیم تا رسیدیم به هتل محل اقامت شان لب کارون که قرار بود آنجا مستقر شوند ،جلوی هتل غلغله بود از خانم و آقا که برای تشویق و دیدن بازیکنان محبوب شان آمده بودند و بانوانی از قشرهای متفاوت که با لباس های محلی شان هم آمده بودند.
* افسر پرسپولیسی و زدن اسپری جهت برهم زدن تشویق
هنگام ورود آقا جواد که ازدحام جمعیت زیاد بود ناگهان آن جو و زیبایی به هم ریخت ،بله همان سه افسر از کادر نظامی که پرسپولیسی بودند مثل این که وظیفه شان را فراموش کرده اند و در لباس امنیت فاز کری خوانی برداشته بودند، عقده هاشون سرازیر شد و از اسپری استفاده کردند که دو نفر از بانوان و دو نفر آقا بی هوش شدند، گوشی لیدر استقلال اهواز را که فیلم گرفته بود ازش گرفتند تا فیلم را به اجبار پاک کند.
* نگرانی روزبه و زواری تا دلداری آقا مهدی سرطلایی
این جا که داستان بیخ پیدا کرده بود باز بزرگی آقا روزبه که بیخود نیست محبوب هواداران است از طبقه سه پنجره اتاقش به سمت ساحلی کارون بود باز شد ، تا پیگیر اوضاع و اتفاقات بیرون شود، آقا مهدی هاشمی نسب باز حمایت کرد و به هوارداران دلداری داد و از فرمانده کلانتری خواست با افسر خاطی برخورد کند، البته لیدرای استقلال هم واقعا سنگ تمام گذاشتن و حمایت کردند بالخصوص زمانی که همه فهمیدند افسر تعلقات رنگیش گل کرده بود.
محمد حسین زواری هم از اول قضیه تا آخر قضیه نگران بود، وجویای احوال هواداران می شد دیگه دیر وقت شد و داخل هتل از دحام زیاد بود، حضور ما هم باعث ایجاد سرو صدا می شد پس تصمیم گرفتیم سمت منزل حرکت کنیم تا برای فردا برنامه ریزی کنیم و آماده شویم.
* روز بازی و لحظه شماری تا ساعت حرکت
صبح شد و از قضا داخل مسابقات فوتسال شرکت تیم ما هم رفته بود نیمه نهایی و باید می رفتیم اما مهندس و مدیر واحدمان که استقلالی بود گفت می دانم عاشق استقلالی و تمرکز نداری فکر و ذهنت آن جاست برو، ما هم تشکر کردیم و با بچه ها هماهنگ شدیم که عصر بریم ورزشگاه اما به این خاطر که منزلمون تا ورزشگاه فاصله ای نداشت ساعت چهار حرکت کردیم وقتی رسیدیم دم در ورزشگاه فولاد آره نا خیلی شلوغ بود، همان پرچم فروش آبی که فرودگاه و هتل آمده بود را دوباره دیدیم این بار به امید برد استقلال تخفیف هم می داد و به ما گفت جایگاه استقلالیها پرشده است.
* پربودن جایگاه استقلال و نشستن بین فولادی ها
وقتی دیدیم کیت های بلیت استقلالی ها بسته شد و هیچ جایی نیست همه استقلالی ها سمت جایگاه فولادی ها هجوم بردن و ما هم همراهشون رفتیم داخل اما این سری بر عکس دفعه های قبل پشت نیمکت دو تیم را هواداران استقلالی گرفته بودند و جایگاه هواداران استقلال جای سوزن انداختن نبود.
ما که داخل جایگاه فولاد نشسته بودیم از هر کسی می پرسیدم استقلالی بود و می شد بگوییم هواداران استقلال نصف ورزشگاه یا بیشتر بودن ولی بین فولادیا نشستن و بخاطر پرهیز از دعوا فقط نشستن به تماشای بازی که صدای هواداران آبی کل ورزشگاه طنین انداز می شد و فولادی ها ناراحت اما کسی همراهیشون نمی کرد.
* خوزستان آبیته و رضایت استقلالی ها از بازی تیم
شعار خوزستان آبیته مال دیروز و امروز نیست و اگر کسی به آن شک دارد باید به ورزشگاه بیاید و ببیند، هواداران که از نوع بازی ،مالکیت توپ و تسلط بازیکنان لذت می بردن از نحوه بازی تیم رضایت کامل داشتند،
*پرخاشگری های تیم فولاد
ارکان تیم فولاد به هر طریقی سعی بر برهم زدن نظم بازی داشتند وبه سمت داور و نیمکت استقلال حمله ور می شدند که محمد نوازی هم بخاطر همین سر وصدا ها گلایه کرد و با سرمربی فولاد جدال لفظی پیدا کردند و اخراج شدند.
یک نفر را همیشه از اوایل بازی تا آخر بازی می دیدیم که از نیمکت فولاد بلند می شود و چهار نفری به زور بر میگرداندند روی نیمکت تا درگیر نشود.بعد فهمیدیم نادر غبیشاوی است مربی دروازه بان های فولاد که اتفاقا بعضی مواقع جو هواداران فولاد را ملتهب کرد و بر عکس دفعه های قبل که خبری از بطری آب و اشیاء نبود تعدادی شروع به انداختن اشیا کردند.
*ناراحتی لیدرای فولاد از سکوت هواداران
لیداری فولاد که هر از گاهی یکی شان مییامد وسط جمعیت تا هواداران را به تشویق تیم شان ترغیب کند می دید سکوت عجیبی حاکمه و ناهماهنگی زیاد هست می فهمیدن جو دست استقلالی ها ست و ساسان انصاری بارها درخواست تشویق و حمایت می کرد، فقط همان جایگاه های معروف خودشان تشویق می کردند اما نه مثل قبل که خودش فهمید چه خبر است.
* خوشحالی فولادی ها از نتیجه بازی
وقتی سوت پایان زده شد هواداران فولاد آنقد خوشحال بودند مثل اینکه قهرمان شده بودند،اما آن ها همین تساوی هم برایشان غنیمت بود و با شعار خوزستانی بی غیرت بیرون از ورزشگاه ناراحتی شان را نشان می دادند و می خواستند با هواداران استقلال در گیر شوند اما این بار برخلاف پرسپولیسی ها جو هواداران آبی سنگینی می کرد .
*شلوغی و ترافیک و روز شماری بازی با استقلال خوزستان
بعد از اتمام بازی وقتی رسیدیم به پارکینگ دیدیم ترافیک سنگین است و نشستیم کنار ماشین تا ساعت ۲۲ شد و کمی خلوت تر شده بود راه افتادیم و هنوز هواداران داخل مسیر پیاده می آمدن و خبری از ماشین نبود، ما هم داخل مسیر روز شماری می کردیم و دنبال تاریخ بازی استقلال با استقلال خوزستان بودیم که ببینیم کی دوباره تیم محبوب مان به شهر اهواز سفر خواهد کرد.
