به گزارش دبل استار، یحیی گل محمدی قهر کرد.این خبر در هر فصل لیگ برتر چند بار تکرار میشود و همه می دانند که این قهرها فیک می باشد و هدفش گرفتن امتیازات بیشتر، آن هم بخاطر قهرمانی های فیکی که با همراهی تمام ارکان فدراسیون از جمله کمیته داوران، انضباطی و سازمان لیگ بدست آورده است، نه تلاشهای او و برقراری عدالت در تمام بازیهای لیگ برتر فوتبال ایران.
جواد نکونام برای چندمین بار قرارداد خود را در راستای کمک به باشگاه استقلال باز هم کاهش داد. این خبر هم از ابتدای این فصل برای چندمین بار است که منتشر شده است. اکنون بیایید تفاوت دو سرمربی را در همین دو خبر جستجو کنیم که چرا وقتی سرمربی تیمی که به قول خودش دلیل قهرش را هر چیزی به جز مشکلات مالی می داند، آن قدر بزرگ می کنند که انگار کسی نمی داند که او فقط بخاطر ۳ میلیارد که نه حق قراردادش بلکه آپشنی بوده که سازمان بازرسی به باشگاهش گفته که حق پرداخت آن را ندارد و او هم بخاطر این تمرینات را تعطیل و راهی دوبی می شود و وقتی خبر فسخ قراردادش به تیر خورد، دست از پا درازتر و بدون رسیدن به چیزی(تمدید قرارداد) که دنبالش بود با دست به جیب شدن هوادار متمول به تمرینات باز می گردد.گل محمدی در حالی برای آپشن های خود زمین و زمان را به هم می دوزد که فرهاد مجیدی و حتی ساپینتو که یک سرمربی خارجی بود، یکی از جیب خود به بازیکنان پاداش می داد و دیگری می گفت که اول پول را به بازیکنان بدهید و بعد به من بدهید و این تفاوت دو دیدگاه و دو مکتب در فوتبال ایران می باشد که یکی برای پولی که گرفته همه روزنامه ها را برای گرفتن آپشن بسیج می کند و در نقش خود فرو می رود و دیگری از پولی که هنوز نگرفته ۵ میلیاردش را بخاطر حل شدن مشکلات باشگاه بخشیده است.
جواد نکونام سرمربی استقلال هم در حالی که هنوز پولی از باشگاه نگرفته برای چندمین بار چهارشنبه شب ۳ آبان ماه دو و نیم میلیارد قراردادش را باز بخشید تا قرارداد گوستاوو بلانکو ثبت شود و قرارداد بازیکنانی مانند مهری، حامدی فر و مربی مثل هاشمی نسب تعدیل شود.نکونام بارها از اول فصل نقلوانتقالات برای خرید بازیکن بهتر جنگید و در آخر هم که موفق نشد، گفت که با همین بازیکنان مثل یک گلادیاتور برای پیروزی در هر نبردی خواهند جنگید.باشگاه استقلال از زمان نکونام بدترین دوران خود را پشت سر گذاشته و نکونام هم با حمایت هواداران استقلال مردانه در میان میدان ایستاد و تاکنون هم مزد تلاش و مقاومت خود را گرفته است.
اکنون تفاوت بین سرمربی دو تیم و کارهایی که بازیکنان دو تیم در همین فصل در مصاحبه ها و گفتار و رفتار خود در داخل و بیرون زمین انجام داده اند را با هم اگر مقایسه کنیم به یک چیز خواهیم رسید و آن تفاوت در مکتب دو باشگاه است.
وقتی بازیکنی در زمانی که اکثریت جامعه در زیر خط فقر هستند با خونسردی از ماشین های صد میلیاردی خود حرف می زند و قبلا قضیه اتوبوس او جنجال به پا کرد و در دیدار با استقلال تاجیکستان بخاطر یک ضربه ایستگاهی به بازیکن خود حرفهایی زد و درگیر شد و در مقابل بازیکن استقلال بعد از قهرمانی از مشکلات مردم گفت در این جاهاست که تفاوت مکتب ها مشخص می شود و در حالی که یکی بخاطر گفتن از غم نان هموطنان مورد تحسین جامعه قرار میگیرد، دیگری بخاطر فخرفروشی در بین ورزشکاران و مردم عادی به بدترین شکل مورد حمله قرار میگیرد و هیچ کس از او به جز دو هم مکتبش از او دفاع نمی کنند.
باشگاه استقلال از زمان تاسیس خود بازیکنان بزرگی در مکتب خود داشته که اگر شخصی که زیاد از فوتبال هم چیزی نداند با شنیدن نامهایی چون حجازی، پورحیدری، داناییفرد، غلامحسین مظلومی، فرهاد مجیدی و وریا غفوری به نیکی از آنها یاد می کند و دلیل خود برای عشق و علاقه به آنها را بر صفات بارز آنها که همانا بر پایه صداقت، پاکی و مردمی بودن است را ذکر می کند. هر باشگاه برای خود یک اصول اخلاقی، چهارچوب فکری و قانون های نوشته و نانوشته فرهنگی دارد که آنها تشکیل دهنده مکتب آن باشگاه می باشد که هواداران آن باشگاه هم بر تاسی از آن اصول و مکتب به هواداری از آن باشگاه برخاستهاند.