از حسرت ۴۸ ساله تا ترسیم جهانی غیر واقعی

حقایق درباره تیم ملی ما می‌گوید که با جهانی سوای آنچه برخی رسانه‌ها ساخته‌اند مواجهیم.

دبل استار – دوباره حذف ایران در نیمه نهایی و دوباره حرف و حدیث های تکراری…سوای مباحث فنی بازی حساس ایران مقابل قطر، از روز پراشتباه مدافعان نقطه آشیل این تیم در این تورنمت که قطعا عیار آن مقابل تیمهایی چون فلسطین و هنگ کنگ باید هم پنهان بماند. هر چند بلفرض کسی ندانست چرا حزباوی همراه این تیم نبود؟ همانطور که کسی ندانست چرا امید ابراهیمی به حسین نژاد پدیده لیگ ترجیح داده شد. چرا قائدی که در همان اندک زمانی که از او استفاده شد نشان از پدیده این تورنمت داشت! از او بیش تر استفاده نشد.

جام ملتهای آسیا از معتبرترین تورنمت هاست که قبل از انقلاب تیم ملی ایران هم سابقه سه دوره متوالی قهرمانی آسیا دارد، هم سابقه میزبانی، که از آخرین قهرمانی آن بیش از چهل و پنج سال می گذرد. ضمن اینکه ایران سابقه میزبانی بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ را هم دارد. با این حال تیم ملی امید ایران بیش از ۴۸ سال می باشد نتوانسته جواز حضور در المپیک بگیرد و حالا از آخرین قهرمانی ایران در جام ملت‌ها بیش از ۵۰ سال می‌گذرد. از مقایسه زیر ساختها تا امکانات سخت افزاری چون ساخت ورزشگاهها تا در زمینه نرم افزاری از نصب یک دوربین تا کیفیت پخش یک فوتبال زنده با کشورهای همسایه هم که در گذریم. همه چیز عیان است و نیازی به تحلیل و تفسیر ندارد.

با نگاهی گذرا و مروری اجمالی بر همه این آمار و آرقام از یک سوی که چون پتک بر سر ما آوار می شود. شما با جهانی دیگر روبرو هستید. از حماسه سرایی مجریانی چون جواد خیابانی تا گزارشگری چون محمدرضا احمدی که در خلق و تولید واژگانی پوچ و توخالی…مخاطب در می ماند.
جهانی که یک شبه ساق پای بازیکنان یک تیم فوتبال در دنیای سیاست خلاصه می شود! تا از آن ضمن استفاده ابزاری همه خلا و کمبودهای اصولی و اساسی نادیده گرفته شود.
جهانی که گویا هیچکس هیچ مسولیت و تعهدی در قبال گفته ها و استدلال های خود ندارد.
جهانی که کنفرانس مربی تیم ملی آن هم هیچ نشانی و سبک و سیاقی با دیگر مربیان حاضر در یک تورنمت ندارد.
جهانی که یک شبه گل محمدی می تواند سر از تیم های اروپایی چون رئال و بارسلون در آورد! دریغ از این پرسش و هر واکاوی که طی یک دهه اخیر چه بر فوتبال ما گذشت.
جهانی که بعد از پیروزی ارزشمند ایران مقابل ژاپن که هر انسان وطن دوست چه فوتبالی چه غیر فوتبالی، چه دوست دار مربی چه مخالف مربی، از درون و ناخودآگاه احساس غرور و بالندگی می نماید. اما در کمترین زمان ممکن فضایی چنان آکنده از شور، احساس، حماسه سرایی توسط رسانه ها حاکم می شود که یک مربی در مقام خدایگان و دوستداران آن مجاز که بر هر کس و هر چیز حمله کنند و طعنه زنند  و توهین کنند.
سالیان طولانی می باشد که این جهان رویایی و ساختگی رسانه و فضای رسانه ای چنان سایه سیاه و سنگین و شوم خود را بر جهان واقعیت آوار نموده که حتی کوچک ترین پرسش و تحلیل با انواع هجمه ها و حمله روبرو می گردد.

«برتراند راسل اعتقاد داشت تکنولوژی در دست قدرتمندان بیفتد آینده بشر نابود خواهد شد»

به این منظور و با اندک توجهی به این مضمون در لا به لای نوشته های فلسفی او در خصوص تکنولوژی های جدید در عرصه رسانه، چه تلویزیون چه از نوع دیجیتالی آن مانند یک سایت خبری یا شبکه های اجتماعی چون واتساپ و تلگرام و… و چه از نوع کاغذی آن، چون یک هفته نامه خبری اجتماعی و یا یک روزنامه، به وضوح می توان دریافت که ما ناخواسته تبدیل به عروسک های خیمه شب بازی در دست خدایان می شویم!! چرا که متولیان آن می توانند جهانی ترسیم نمایند که به نظر می رسد در آن کنشگران اجتماعی، یک تحلیل گر، یک خبرنگار، و مجری یا در بدترین حالت ممکن حتی یک پیج اینستاگرامی با فالور های بیشمار به ظاهر آدم های مهمی! که از هاله ای خارق العاده برخوردارند!! اما شوربختانه آن ها در حقیقت در دست یک ضرورت قراردارند؛ ضرورتی که باید آن را توصیف کرد و باید آن را بیرون کشید و آشکار کرد، چرا که تکنولوژی های رایج با همه پیچیدگی هایش با توجه به تراکم اطلاعات برای مصرف کنندگان بیشمارش سطحی نگری و ساده باوری را رقم می زند و آنقدر مصرف را سهل الوصول می کند که دیگر فرصت فکر کردن و خلق کردن به آنها داده نمی شود.

نویسنده خبر : محسن صدیق

لینک کوتاه خبر:

https://doublestar.ir/?p=13470

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها